نوع مقاله : پژوهشی ( با رویکردهای کمی)
نویسندگان
1 استادیار، دانشکده حکمرانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2 گروه مدیریت کسب و کار و بازاریابی، دانشکده معارف اسلامی و مدیریت، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، تهران، ایران
3 استادیار گروه حکمرانی و اداره عمومی، دانشکده معارف اسلامی و مدیریت، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، تهران، ایران
چکیده
هدف: این پژوهش بر ابزارهای خطمشی نوآوری در قانون جهش تولید دانشبنیان متمرکز است. این قانون بهمنظور تقویت نوآوری در شرکتهای دانشبنیان و فراهم آوردن زیرساختهای حمایتی مناسب برای توسعه محصولات نوآورانه در ایران به تصویب رسیده و ترکیبی از ابزارهای خطمشی نوآوری را برای این منظور به کار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی اثربخشی این ابزارهای قانونی بر عملکرد نوآورانه شرکتهای دانشبنیان و ارزشیابی میزان موفقیت یا ناکامی آنها در تحقق اهداف تعیینشده است. در مجموع 15 ماده قانون (شامل 29 بخش حاوی ابزار خطمشی نوآوری) که مستقیماً با شرکتهای نوآور و دانشبنیان مرتبط بود، مورد بررسی قرار گرفته است.
طراحی/ روششناسی/ رویکرد: این پژوهش به روش کمی انجام شده است و شامل یک مرحله اصلی جمعآوری و تحلیل دادهها است. ابتدا دادهها از طریق پرسشنامهای که بر اساس طیف لیکرت 1 تا 5 طراحی شده بود، از ۱۱۴ شرکت دانشبنیان در حوزههای گوناگون صنعتی جمعآوری شد. در مرحله تحلیل کمی، از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) برای بررسی ارتباط میان مواد مختلف قانون جهش تولید دانشبنیان و عملکرد شرکتهای دانشبنیان استفاده شد. همچنین، از تحلیل اهمیت - عملکرد (IPA) برای شناسایی اولویتهای سیاستی و تعیین نقاط قوت و ضعف ابزارهای گوناگون خطمشی بهره گرفته شد.
یافتههای پژوهش: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که برخی از مواد قانونی، بهویژه مواد ۱، 4 و ۱۱ که بر حمایتهای مالی و ایجاد زیرساختهای تحقیق و توسعه متمرکزند، نقش مهمی در بهبود عملکرد نوآورانه شرکتهای دانشبنیان داشتهاند. این حمایتها شامل اعطای تسهیلات مالی و یارانهها، بهبود زیرساختهای فناورانه و ارائه منابع مالی برای تحقیقات توسعهای بوده است. در مقابل، مواد قانونی مرتبط با تعرفه واردات و نماینده حقوقی، مانند مواد ۳، 12و 15، بهعنوان ابزارهای ضعیفتر شناخته شدهاند و نیازمند بازنگری و تطبیق بیشتر با نیازهای واقعی شرکتها هستند. همچنین، یافتهها نشان دادند که ناهماهنگی میان برخی از ابزارهای خطمشی باعث کاهش اثربخشی کلی آنها میشود.
محدودیتها و پیامدها: از جمله محدودیتهای این پژوهش، محدود بودن به دادههای جمعآوری شده از شرکتهای دانشبنیان ایران است که ممکن است به طور کامل قابل تعمیم به سایر کشورها نباشد. همچنین، بررسی این پژوهش بر تأثیرات کوتاهمدت اجرای قانون متمرکز بوده و برای تحلیل اثرات بلندمدت نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد. علاوه بر این، محدودیت دسترسی به دادههای دقیق کمّی در خصوص عملکرد شرکتها در طول زمان، میتواند تأثیرات جزئیتر و طولانیمدت این سیاستها را پوشش ندهد.
پیامدهای عملی: نتایج پژوهش نشان میدهد که سیاستگذاران باید به بازنگری در ابزارهای غیرمالی مانند مشاوره و آموزش بپردازند و این ابزارها را به طور کامل با نیازهای خاص صنایع و شرکتهای دانشبنیان تطبیق دهند. همچنین، پیشنهاد میشود که تعاملات بیشتری میان دولت و بخش خصوصی برقرار شود تا بازخوردهای لازم از شرکتها به طور منظم به دولت و مجلس شورای اسلامی منتقل گردد و خطمشیها بهینهسازی شوند. علاوه بر این، بهکارگیری یک سیستم ارزشیابی مستمر برای بررسی عملکرد ابزارهای سیاستی و نظارت بر اجرای قانون میتواند به اصلاحات لازم کمک کند. در نهایت، توجه ویژه به نیازهای مالی و زیرساختی شرکتهای کوچک و متوسط در حوزه نوآوری، همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است.
ابتکار یا ارزش مقاله: این پژوهش از جنبههای مختلف دارای نوآوری است. نخست، موضوع مورد تمرکز مقاله و بررسی عملکرد یک قانون مهم در زمینه خطمشی نوآوری ایران است. نتایج این پژوهش، برای اصلاح و ارتقای این قانون، کاربردی است. دومین جنبه نوآورانه، ترکیب دو روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل اهمیت - عملکرد (IPA) در ارزشیابی سیاستهای نوآوری است که بهعنوان یک روششناسی تحلیلی در مطالعات نوآوری ارائه شده است. این رویکرد، امکان تحلیل جامعتری از تأثیرات چندگانه ابزارهای سیاستی و تعاملات میان آنها را فراهم کرده است.
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
From Law to Innovation: Evaluation of the Instruments of the Knowledge-Based Production Leap Act in Iran
نویسندگان [English]
1 Assistant Professor , Faculty of Governance, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Business Management and Marketing Group, Faculty of Islamic Studies and Management, Imam Sadiq University (AS), Tehran, Iran
3 Assistant Professor of Governance and Public Administration Group, Faculty of Islamic Studies & Management, Imam Sadegh University (AS), Tehran, Iran.
چکیده [English]
Abstract
Purpose: This study concentrates on innovation policy instruments embedded in the Knowledge-Based Production Leap Act. This law was enacted to strengthen innovation in knowledge-based companies and provide appropriate support infrastructures in Iran. It employs a combination of innovation policy instruments to achieve its objectives. The primary objective of this research is to identify the impact of these legal instruments on the innovative performance of knowledge-based companies and to assess the success or failure of these instruments in achieving the set goals. A total of 15 articles of the law (comprising 29 parts include innovation policy instruments) directly related to innovative and knowledge-based companies have been evaluated in this study.
Methodology: This research was conducted using a quantitative method, comprising a main phase of data collection and analysis. Data were initially collected through a Likert-scale questionnaire distributed to 114 knowledge-based companies across various industrial sectors. In the quantitative analysis phase, structural equation modeling (SEM) was employed to examine the relationship between different articles of the Knowledge-Based Production Leap Act and the performance of knowledge-based companies. Additionally, Importance-Performance Analysis (IPA) was used to identify policy priorities and determine the strengths and weaknesses of various policy instruments.
Findings: The findings reveal that certain legal provisions, particularly Articles 1, 4 and 11, which focus on financial support and the development of research and development infrastructure, have played a significant role in enhancing the innovative performance of knowledge-based companies. These supports include financial facilities, subsidies, the improvement of technological infrastructures, and the provision of resources for development research. Conversely, legal provisions related to customs tariff legal representative, such as Articles 3, 12 and 15, were identified as weaker instruments and require further revision and adaptation to meet the real needs of companies. Moreover, the findings indicate that a lack of coordination among certain policy instruments has reduced their overall effectiveness.
Limitations and Implications: One of the limitations of this study is its focus on data collected from knowledge-based companies in Iran, which may not be fully generalizable to other countries. Additionally, the study is centered on the short-term impacts of the implementation of the law, and further research is needed to analyze its long-term effects. Furthermore, the limited access to accurate quantitative data on the long-term performance of companies may not fully capture the detailed and lasting impacts of these policies.
Practical Implications: The results suggest that policymakers should consider revising non-financial instruments such as consultancy and training, ensuring that these instruments are fully aligned with the specific needs of industries and knowledge-based companies. Additionally, it is recommended that greater interaction between the government and the private sector be established so that regular feedback from companies can be communicated to the government and the Islamic Consultative Assembly for policy optimization. Moreover, implementing a continuous evaluation system to monitor the performance of policy instruments and the enforcement of the law could facilitate necessary reforms. Finally, special attention to the financial and infrastructural needs of small and medium-sized enterprises (SMEs) in the innovation sector remains crucial.
Originality: This research introduces innovation in several aspects. First, it focuses on evaluating the performance of a significant law related to innovation policy in Iran. The findings of this study have practical implications for improving and enhancing the law. The second innovative aspect lies in the the combination of two methods — structural equation modeling (SEM) and Importance-Performance Analysis (IPA) — in evaluating innovation policies is presented as an analytical methodology in innovation studies. This approach allows for a more comprehensive analysis of the multifaceted impacts of policy instruments and their interactions.
Article Type: Research Article
کلیدواژهها [English]