نوع مقاله : پژوهشی ( با رویکردهای کمی)
نویسندگان
1 * استادیار، دانشگاه فردوسی مشهد.
2 استادیار، دانشگاه فردوسی مشهد.
3 *** کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد (نویسنده مسئول).
چکیده
در محیط متغیر امروزی، سبکهای کلاسیک مدیریتی کارایی چندانی ندارند و سازمانها برای تحقق اهداف خود، چارهای جز رویآوردن به سبکهای جدید ندارند. یکی از این رویکردهای جدید، مدیریت مشارکتی است که از طریق سازوکاری به نام «نظام پیشنهادها» میتواند سازمانها را در بهرهگیری از سرمایه فکری کارکنان یاری دهد؛ اما نگرش منفی کارکنان عامل مؤثر و بازدارنده در رابطه با تصمیمگیری مشارکتی بهحساب میآید که موجب شده است آنطور که باید از ثمرات نظام پیشنهادها بهرهگیری نشود. برای اجرای موفقیتآمیز نظام پیشنهادها، کارکنان باید در آن بهجای ایفای نقش منفعل و ناظر، نقشی فعال داشته باشند؛ بنابراین این پژوهش بهمنظور بررسی فرآیندهای زیربنایی واردشدن کارمندان به نظامهای پیشنهاد انجام پذیرفت. به این منظور مفاهیم عدالت سازمانی، ارزش نظام پیشنهادها و انگیزه در این زمینه برای بالابردن نرخ مشارکت بررسی خواهد شد. هدف این پژوهش، بررسی نقش میانجی ارزش نظام پیشنهادها در رابطه میان ابعاد سهگانه عدالت سازمانی و انگیزه برای ارائه پیشنهاد است. جامعه آماری پژوهش کارکنان «دانشگاه فردوسی مشهد» هستند. برای آزمون فرضیهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری به کمک نرمافزار PLS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، عدالت توزیعی و مراودهای در سطح اطمینان 95 درصد رابطه مثبت و معناداری با انگیزه برای ارائه پیشنهاد دارند؛ اما رابطه مستقیم عدالت رویهای با انگیزه تأیید نشد؛ همچنین مشخص شد هر سه بُعد عدالت سازمانی با ارزش نظام پیشنهادها رابطه مثبت و معناداری دارند. ازآنجاکه رابطه مثبت ارزش نظام پیشنهادها با انگیزه نیز معنادار بود، نقش میانجی ارزش نظام پیشنهادها در رابطه میان ابعاد سهگانه عدالت و انگیزه برای ارائه پیشنهاد تأیید شد
کلیدواژهها